نقدي بر يك ترجمه جديد از قرآن به فرانسه

پدیدآوریحیی علویرضا عباسی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 3804 بازدید
نقدي بر يك ترجمه جديد از قرآن به فرانسه

يحيي علوي
رضا عباسي
اشاره:

تا به امروز نقدهاي بي‏شماري بر ترجمه‏هاي قرآن نگاشته شده است. اگر بخواهيم خود اين نقدها را نقد كنيم، مي‏توان به دو ايراد كلّي اشاره كرد:
1 - نقد براساس استحسانات شخصي كه اين نوع نقد غالباً فاقد مبناي علمي است.
2 - خروج از مبنا و نيز نقد مكانيكي؛ اين نوع نقد اگرچه در مقام نظر مي‏تواند بر ديدگاهي علمي استوار باشد اما محصول نهايي در عمل، غير از اين است، يعني همان آسيب گندم‏نمايي و جوفروشي است.
از سوي ديگر، پرداختن به درستي و نادرستي متن ترجمه‏شده و خوب و بدكردن در مورد آن، اگر مبتني بر اين فرض باشد كه ترجمه كامل و بي‏كم‏وكاست امكان‏پذير است و ترجمه مي‏تواند در كنار متن اصلي بنشيند و همه ملاك‏هاي حسي و عيني آن را داشته باشد، البته كاري است بي‏مزدومنّت. بطلان چنين فرضي روشن است و چنين مدينه فاضله‏اي در دنياي ترجمه دست‏نايافتني است.
نقد حاضر - نوشته يحيي علوي - از آنچه كه در بالا آمد پيراسته است. در اين نقد منتقد ضمن بررسي نمودها و نمونه‏هايي چند، اشكالات اساسي ترجمه را نشان داده است. پيش از پرداختن به مقاله علوي، جا دارد مطلبي را مدنظر قرار دهيم تا از داده‏هاي اين مقاله بيشتر بهره‏مند شويم: به‏طور كلي هر ترجمه‏اي مشتمل بر دو دسته از نمودها و نمونه‏ها است:
1 - نمودهاي عيني و صوري كه اين نمودها خود به دو دسته طبقه‏بندي مي‏شوند:
الف: نمودهاي زباني كه ساخت صوري يا روساخت زبان را تشكيل مي‏دهند.
ب) نمودهاي فنّي كه مسائل چاپ، خط، نقطه‏گذاري و موارد مشابه را دربرمي‏گيرند.
2 - نمودهاي مربوط به ساخت معنايي يا همان ژرف‏ساخت زباني. البته مي‏توان به همه اين مسائل با دو رويكرد نگريست:
1 - رويكرد مقابله‏اي
2 - رويكرد غيرمقابله‏اي كه متن ترجمه‏شده را به صورت مستقل بررسي مي‏كند. اما سوءال اصلي اين است كه آيا ترجمه قرآن - آن هم كل قرآن - از عهده يك نفر به تنهايي برمي‏آيد؟ نويسنده اين مقاله - آقاي علوي - را چنين گماني نيست.
ايشان و البته قاطبه صاحب‏نظران نظر ديگري دارند. علوي مقاله خود را چنين آغاز مي‏كند: پيش‏تر در مقاله
«De la nècessitè dune nouvelle traduction du Coran en franc,ais1»
بعد از مروري سريع بر مهم‏ترين ترجمه‏هاي كامل قرآن به فرانسه كه با ترجمه دوري‏يه در 1647م. آغاز مي‏شود و با ترجمه بديع اما مردود شوركي در 1990م. پايان مي‏پذيرد، اين نتيجه حاصل شد كه: «خواننده فرانسوي براي دسترسي به كتاب مسلمانان هم‏چنان بايد منتظر بماند تا گروهي از پژوهشگران به چنين كار گسترده‏اي مبادرت ورزند، كاري كه فراتر از توان يك فرد است2».
ترجمه آقاي دكتر غلام‏حسين فخري نتيجه‏گيري پيش‏گفته را به‏خوبي تأييد و تصديق مي‏كند. علوي پس از معرفي اجمالي مترجم، به مسائل فنّي و شكل ترجمه كه درواقع در حكم "نقش ايوان"اند مي‏پردازد. وي ابتدا چاپ ترجمه و خط آن را بررسي مي‏كند: اين ترجمه در آغاز سال 2000م/ 1420ق. در قم و توسط انتشارات انصاريان منتشر گرديد.
صفحه‏آرايي ترجمه به اين ترتيب است كه: ابتدا متن عربي آيه با رنگ سبز، سپس صورت آوانگاري‏شده آن با رنگ آبي و در پي اين دو، متن ترجمه‏شده با رنگ سياه به نگارش درآمده است. با اين شيوه، امكان مقايسه ترجمه با متن قرآن و نيز با متن آوانگاري‏شده فراهم مي‏آيد. تنها ايرادهايي كه مي‏شود بر نحوه چاپ اين ترجمه و خط آن گرفت عبارت‏اند از:
1 - تقطيع غيرمعمول آيات براساس سبك گفتاري.
2 - مقداري برهم‏خوردگي در قواعد خوشنويسي خط قرآن؛ به‏ويژه اين‏كه خط به‏كاررفته در اين ترجمه (خط عثمان‏طه) جزو خطوط كلاسيك در هنر خوشنويسي به‏شمار مي‏رود.
آوانگاري متن عربي، از امتيازات فنّي اين ترجمه است. اين‏كار درواقع پاسخي است به نياز مسلماناني كه ايشان را ياراي خواندن قرآن از روي متن عربي نيست و اين اقدامي است بس ستوده، اما بر ما پوشيده است كه چرا خودخواسته و با اعمال تغييراتي سليقه‏اي در نظام آوانگاري زبان عربي موجبات پيچيدگي و درنتيجه سردرگمي خواننده فراهم آمده است، به‏گونه‏اي كه به‏طور طبيعي جز افراد متخصص نمي‏توانند از آن بهره كامل ببرند.
گذشته از اين مباحث كه از ماهيت ترجمه خارج‏اند و از ويژگي‏هاي مثبت ترجمه محسوب مي‏شوند، علوي در جريان بررسي ترجمه سوره بقره، كاستي‏هاي فراگير اين ترجمه را نشان داده است.
در اينجا به مثال‏هاي متعدد اين مقاله نپرداخته‏ايم، فقط كوشيده‏ايم كه ديدگاه‏هاي كلّي ناقد را درباره ترجمه منعكس كنيم.
علوي تحت عنوان "چه فرانسه‏اي؟!" درواقع ساخت صوري يا روساخت ترجمه فخري را بررسي كرده است. در اين بررسي زبان مقصد يعني فرانسه، مورد بررسي قرار مي‏گيرد. همان‏طور كه از عنوان به‏كار رفته برمي‏آيد، وي اين ترجمه را از اين جهت به شدّت مورد نقد قرار داده است: عمده‏ترين كاستي اين ترجمه، ضعف دانش مترجم در زبان فرانسه است. در نتيجه اين ضعف، مترجم اشتباهات فاحشي را - نظير خطاهاي نحوي، زبان ناسره، خطاهاي مكرر در كاربرد زمان‏ها و... - مرتكب شده است. اين خطاها به‏گونه‏اي است كه گاه باعث تعجب خواننده فرانسه زبان مي‏شود به‏عنوان مثال مي‏توان به ترجمه آيات: 61، 63، 68، 77، 81، 85، 91، 97، 100، 101، 113 و... از سوره بقره اشاره كرد.
يكي ديگر از مسائل مورد بررسي در اين مقاله كه آن هم در حوزه مسائل روساخت ترجمه قرار مي‏گيرد، بررسي انسجام و يكساني ترجمه است. علوي اين بررسي را تحت‏عنوان "ترجمه‏هاي بسيار ناهمگون" انجام مي‏دهد: عدم رعايت يكساني و هماهنگي از ديگر كاستي‏هاي اين ترجمه است.
امروزه، با توجه به دستاوردهاي نوين بشري به‏ويژه وجود رايانه و نرم‏افزارهاي مربوطه چنين بي‏توجهي‏اي قابل چشم‏پوشي نيست. اين ديدگاه مترجم كه: «همه واژگان تنها يك معادل ثابت و دقيق در زبان فرانسه ندارند» به‏خودي‏خود درست و پذيرفتني است اما درعين‏حال توجيهي براي تشتت مترجم در معادل‏گزيني نيست.
يكي ديگر از مسائلي كه در اين مقاله بررسي شده است توضيحات تفسيري مترجم است. اين مسئله از سويي جزو مسائل فنّي ترجمه محسوب مي‏شود و از سوي ديگر، از آنجا كه بر معناي آيه اثر مي‏گذارد و گاه به تحميل ديدگاه تفسيري مترجم مي‏انجامد، در حوزه ساخت معنايي و ژرف‏ساخت ترجمه قرار مي‏گيرد. علوي بدون تفكيك اين دو جنبه از هم در اين‏باره مي‏نويسد: بسياري از توضيحات به‏كاررفته در اين ترجمه، ناموجه يا بي‏فايده و يا اشتباه‏اند. در مواردي نيز توضيح اضافي لازم بوده ولي نيامده است. هم‏چنين در مواردي مشاهده مي‏شود كه ميان توضيحات اضافي با متن ترجمه، آميختگي صورت گرفته و اضافات در داخل قلاب نيامده، به‏همين سبب، گاه تغييراتي در معنا ايجاد شده است.
همان‏طور كه پيش‏تر نيز اشاره شد هر ترجمه‏اي را مي‏توان با دو رويكرد مورد بررسي قرار داد:
1 - رويكرد مقابله‏اي،
2 - رويكرد غيرمقابله‏اي. تا اينجاي مقاله صحبت از نقدهايي بود كه در دسته نقدهاي غيرمقابله‏اي مي‏گنجند. در اين دسته از نقدها ملاك ارزيابي روساخت ترجمه، قواعد زبان مقصد و ملاك ارزيابي ژرف‏ساخت ترجمه، صحت منطقي مطالب است.
از اين پس تمركز مطالب مقاله بر نقد مقابله‏اي است. علوي در ذيل عناويني چون، "اشكالات مربوط به فهم" و "اشكالات ترجمه" مطالبي را به شرح زير بيان مي‏كند: اشكالاتي مانند ناهمگوني در معادل‏يابي، حذف‏هاي بي‏جا و خطاهاي ناشي از ضعف مترجم در فهم زبان فرانسه، همگي از آن‏دسته اشكالاتي هستند كه با صرف مراجعه به متن ترجمه و بدون نياز به مقايسه با متن اصلي، به‏دست مي‏آيند. بر اين مجموعه مي‏توان دسته‏اي ديگر از اشتباهات را افزود و آن عبارت است از: ضعف در فهم متن عربي و يا ضعف در تفهيم روشن آن فهميده‏ها به زبان فرانسه. علوي در ادامه ضمن ارائه نمونه‏هاي متعدد، اشتباهاتي را كه از نارسايي در تفهيم برمي‏خيزند و نيز آنهايي را كه از فهم بد ناشي مي‏شوند، مورد بررسي قرار مي‏دهد و در موارد اختلافي، بنا را بر ضعف مترجم در زبان مقصد (فرانسه) و در واقع ضعف در تفهيم مي‏گذارد.
يكي از زيرمجموعه‏هاي نقد مقابله‏اي، علاوه بر مقابله آن با متن اصلي در زبان مبدأ، مقابله متن ترجمه با ساير ترجمه‏هاي عرضه‏شده از همان متن است. بديهي است كه اين مقايسه تنها براي ترجمه‏هاي مكرر ميسر است. علوي چندخطي از مقاله خود را به اين بررسي اختصاص داده است: برخي خطاهاي ترجمه فخري برخواسته از تقليد ايشان از برخي ترجمه‏هاي ديگر و در نتيجه تكرار خطاهاي آنهاست. از جمله اين ترجمه‏ها، ترجمه منتشر شده توسط دولت سعودي است.

به‏جاي نتيجه

در انتهاي اين بررسي كه در محدوده سوره بقره انجام گرفت، علوي نتيجه كار اين مترجم را درخشان ارزيابي نمي‏كند. اگرچه ترجمه ابوالقاسمي فخري در حوزه فهم از معدل خوبي برخوردار است، با اين وجود، مقدار معتنابهي از دشواري‏هاي جدي در زبان عربي به‏ويژه در سطح دستور زبان را در خود دارد. اما دشواري اصلي اين ترجمه در زبان مقصد (فرانسه) است: از يك‏سو اشتباهاتي در اين ترجمه به‏چشم مي‏خورد و از سوي ديگر ترجمه‏هاي درست آن نيز گرفتار ناهمگوني و تشتت‏اند. توضيحات فراوان و بي‏جا - به جاي روشنگري - غالباً گمراهي خواننده را موجب مي‏شوند. در نهايت، از نظر علوي اين ترجمه را مي‏توان به لحاظ سطح فاجعه‏آميز آن در زبان فرانسه، با ترجمه حميدالله كه حدود پنجاه سال از تاريخ انتشار آن مي‏گذرد مقايسه كرد.
در پايان، علوي بر اين نكته تأكيد مي‏كند كه چون زبان فرانسه و زبان عربي، هيچ‏كدام زبان مادري، زبان فرهنگي و يا زبان تخصصي مترجم (ابوالقاسمي فخري) محسوب نمي‏شوند، بنابراين مي‏توان سطح شناخت مترجم را از اين دو زبان، آبرومندانه و قابل‏احترام دانست. اما بايد پذيرفت كه اين ميزان شناخت نمي‏تواند در حد و اندازه‏هاي انجام چنين كاري باشد. درست است كه معرفي كردن كتابي چون قرآن كه از نظر مسلمانان كلام خداوند است و از نظر غيرمسلمانان، لااقل، يك شاهكار ادبي محسوب مي‏شود، خوب، به‏جا و پسنديده است اما آيا در سطحي از دانش قرار داريم كه بتوانيم اين كار را بدون اين‏كه موجب هيچ انحرافي شود، انجام دهيم.

پی نوشت ها:

1. Luqmàn , ×VI, 1 (automne - hiver 1999-2000), p.8-47; ترجمه و تلخيص اين مقاله در شماره 119 مجله گلستان قرآن آمده است.
2. Ibid, p.23, نقل از " daprès" A.Cheikh-Moussa, »De lhèbraÏsation moderne du Coran«, in Arabica, n, 45 (1995), p.107-126; ترجمه و تلخيص اين مقاله در شماره 117 مجله گلستان قرآن آمده است.

مقالات مشابه

القرآن الکریم و ترجمته إلی اللغات الأجنبیة

نام نشریهالعرفان

نام نویسندهمحمدصالح البنداق

ترجمه‏ای مؤمنانه، تخصصی و دشوار

نام نشریهترجمان وحی

نام نویسندهمیشل شود کیوکس

نقدي بر ترجمه‏بلاشر

نام نویسندهجواد حدیدی

نخستين ترجمه‌هاي قرآن به فرانسه

نام نویسندهیاسین خوشحال

نخستين ترجمه قرآن به زبان فرانسه

نام نویسندهجواد حدیدی